روز یکشنبه ۲۹ خردا، نامادری او یک پسر ۶ ساله را کشت. این خانم جوان در حال حاضر در بازداشت به سر می برد.
بر اساس این گزارش ساعت ۱۲:۳۰ ظهر یکشنبه ۲۹ خرداد زن جوانی با پلیس و اورژانس تماس گرفت و از فوت پسر شوهرش خبر داد. کارگران اورژانس به خانه آمدند و CPR را انجام دادند. اما تلاش کادر درمان برای نجات پسر ۶ ساله بی‌نتیجه ماند.
در تحقیقات اولیه نامادری کودک که در خانه بود گفت: اصلا نمی خواستم بچه را بکشم. من سه سال پیش با همسرم ازدواج کردم. او از ازدواج اولش صاحب یک پسر شد که با مادرش زندگی می کند. زندگی خوبی داشتیم تا اینکه حدود۴ ماه پیش شوهرم پسرش را پیش ما آورد.
وی ادامه داد: از زمانی که بچه پیش ما آمد دردسرهای‌مان شروع شد. مادرش مدام به من زنگ می زد یا پیام می داد و به من فحش می داد. گفت از شوهرم خواستم بچه را از او بگیرد و برای ما بیاورد. تهدیدها و توهین های او پایانی نداشت و با اینکه فرزندی نداشتم اما واقعاً پسر همسرم ام را دوست داشتم.
زن جوان گفت: روز حادثه دوباره همسر اول شوهرم تماس گرفت و با حرف هایش مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. شوهرم هم سر کار بود من و بچه تنها بودیم و حرف های مادرش در گوشم می پیچید. به کودک نگاه کردم و ناگهان یک لحظه او را مخل آسایش و آرامش زندگی‌ام دیدم.. این افکار و توهمات آنقدر حالم را بد کرد که بی اختیار به سمت پسر رفتم و دستم را روی گلویش گذاشتم.
این زن ۲۴ ساله ادامه داد: من نفهمیدم چقدر طول کشید تا نوزاد ناگهان بی حرکت شد و دستم را از گلویش برداشتم.. مات و مبهوت به او نگاه می‌کردم. این اتفاق ساعت ۱۲ ظهر اتفاق افتاد و من تا نیم ساعت در شوک بودم. بالاخره به خودم آمدم و با اورژانس و پلیس تماس گرفتم. من نمی خواستم او را بکشم، من پسر خوانده ام را دوست داشتم.
